پیامی به شما/
شما!ای ملت مسلمان ایران..
ای خواهر و ای برادر
ای..شما که با شعار ((استقلال..آزادی..حکومت اسلامی))یکپارچه و یکدل..و همراه و همگام ..بپا خاستید..و با تظاهرات میلیونی خویش..در صفوف متحد و متشکل..ناگهان خواب طاغوتیان را آشفته ساختید..و بر عصر بیهودگی انسان شوریدید..و دیدگان بهت زده و چشمان منتظر ملت ها را در شرق و غرب عالم..بسوی خود گشودید..و با مشتهای گره کرده..و بانک الله اکبر..و شعارهای کوبنده ی روشنگر..و دسته دسته شهیدانی که چونان لاله های سرخ پیشاروی خویش داشتید جهانیان را در شگفتی فرو بردید و در حالیکه همگان..انگشت حیرت از این همه..بیداری و هوشیاری ناگهانی و جوش و خروش طوفانی..و فریاد های قرآنی..و موج شهادتهای آسمانی شما داشتند..و همه جا سخن از این که سرگذشت و سرنوشت این ملت بپاخاسته..با دستهای خالی..در برابر توپ ها و تانگها ..و تفنگها و مسلسل ها..و استبدادگران داخلی ..و استعمارگران خارجی چه خواهد شد..ناگهان رسانه های گروهی جهان..خبر نخستین پیروزی شما را ..در میان حیرت و شگفتی و اعجاب جهانیان..مخابره کردند و پیروزی خون بر شمشیر را اعلام داشتند.
ای شما!
که با کلمه و خون..به زندگی و عزت و شرافت و استقلال و آزادی و ایمان و عدل و دادخویش..و به مرگ و ذلت و رذالت و وابستگی و بردگی و کفر و ظلم و بیداد دشمن خویش ..شهادت دادید.اکنون شهادتی بس بزرگتر و وسیعتر و خطیرتر در برابر شما قرار دارد.هرگز مپندارید که مسولیت و رسالت شما در پی نخستین پیروزی..پایان پذیرفته است..و چه می گویم تازه مسولیت اصلی و رسالت اساسی شما آغاز شده است..مسئولیت نجات مسلمانان دیگر و ملتهای دیگر و رسالت نمونه و شاهد و سرمشق شدن برای مردم جهان.
و اینست همان مسئولیت بس عظیم و رسالت بس وسیعی که خداوند بر دوش شما نهاده است..
و کذالک جعلنا کم امه وسطا
لتکونوا شهداءعلی الناس
ویکون الرسول علیکم شهیدا
و آنچنان شما را امتی میاندار زمین و زمان ساختیم و قرار دادیم تا شما شهیدان و شاهدان و گواهانی بر مردم جهان باشید و پیامبر شهید و شاهد و گواه و سرمشق و نمونه ای برای شماست.
ای شما!
که با نخستین پیروزی خود ..گل امید را در دل همه ی مسلمانان جهان و همه ی مستضعفین عالم نشاندید.اکنون دیدگان هشتصد میلیون مسلمان یعنی که یک چهارم جمعیت زمین که گرفتار انواع نظامهای طاغوتی و ستمهای طبقاتی و نژادی و فرهنگی و نظامی و اجتماعی و سیاسی هستند به شما دوخته شده است تا برای آنها چه ارمغان برید.
از مسلمانان مبارز فلیپین در آسیای جنوب شرقی گرفته تا مبارزان مسلمان اندونزی تا مسلمانان هندو چین و بنگلادش و پاکستان تا مجاهدین مسلمان افغانستان و همین گونه مسلمانان جنوب شوروی تا مسلمانان ترکیه تا رزمندگان مسلمان عراق و همین سان از مسلمانان کویت گرفته تا مسلمانان اردن..همچنین از شیعیان لبنان گرفته تا چریکهای مسلمان فلسطین تا مردم مسلمان سوریه و در ادامه ی همین خط بگیر تا مسلمانان مصر در شمال افریقا و برو تا قلب صحرای افریقا و مبارزان پولیساریو در آن سوی مغرب.همه و همه انتظار آن می کشند که شما ملت بعنوان امت وسط در این زمین و زمان و در این عصر و نسل ..برای نجات دیگر مسلمین و رهایی سایر مستضعفین چه خواهید کرد.خدایا!مسولیتی با این وسعت و رسالتی با این عظمت بردوش ملتی..که تازه از نظام طاغوتی رهیده است و هنوز خود در رابطه با سرگذشت و سرنوشت خویش و گسستن وابستگیهایش به امپریالیسم جهانی و در راس آنها آمریکا و حل مشکلات داخلی خود و آبادی ویرانیها دهها مسئله دارد..چه سخت و دشوار می نماید.اما چه می شود کرد این بهای نخستین پیروزی ست و فرمان صریح خداوند در قرآن ست که..چون از یک مرحله فراغت یافتی باز خود را برای رسیدن به مرحله ی بالاتر و والاتر به سختی افکن و اذا فرغت فانصب.چرا که در فرهنگ اسلام چنین ست که همیشه در دل سختی..آسانی ست.همراه با رنجها ودشواریها..راحت و آرامش راستین بدست می آید.
ان مع العسر یسر
فان مع العسر یسرا
ای خواهر و برادر مسلمان!
ای ملت قهرمان و مبارز ایران!
ای شما که رسالت عظیم رهایی مسلمین و مستضعفین زمین را بر دوش دارید و مسئولیت خودسازی خود را آنسان که می باید و می شاید... پیام سوره ی عصر رابا گوش جان بشنوید!دریابید!بکار..بندید!و به انسان های گرفتار خسران و نقصان عصر خویش و نسل خویش..نه در قالب حرف که در قالب عمل نه با فریاد و شعار که با شعور و کردار ..اعلام دارید.
و از خود امتی بسازید که..
روشنی بخش زندگی تان ..خورشید ایمان باشد.و نیرو بخش وجودتان عمل صالح و تداوم بخش حرکت تان ..توصیه ی به حق و راهگشای مکتب تان توصیه به صبر
آری..قسم به همیشه ی زمان و همیشه ی تاریخ که همه ی انسانها در هر عصر و نسلی غرقه در خسرانند..مگر امتی که ایمان آورند..ایمان صادقانه و خالصانه و صمیمانه و عمل صالح و شایسته و بایسته و متناسب بازمین و زمان خویش انجام دادند.و همواره به آنچه باید باشد یکدیگر را سفارش کردند.و برای رسیدن از آنچه هست به آنچه باید باشد پیوسته یکدیگر را به صبر و مقاومت در برابر سختی ها و ناکامی ها و دشواریها فراخواندند.
والسلام
مشهد مقدس-اول رمضان1400هجری قمری-برابر با 23تیرماه 1359هجری
بنام خداوند بخشنده و مهربان
زندگینامه
زنده یاد استاد محمد جواد شفیعیان در تاریخ مهرماه سال 1329 در شهر مشهد دیده به جهان گشود.و از سنین نوجوانی با علاقه به مطالعه گوهر علم و دانش را در خود بارور ساخته تا اینکه در سنین 18..19 سالگی در یکی از روزنامه های شهر مشهد قلم به دست می گیرد و مینویسد تا در این عرصه هم فعالیت کند و هم کار کند او پدر خود را در سنین جوانی از دست میدهد.کربلایی اصغر پدر استاد در هنگام نماز صبح در کنار حوض در حال گرفتن وضو سکته میکند و از این عالم فانی به عالم والاتر اوج میگیرد.محمد جواد در دانشگاه با استادی آشنا میشود که راه جدید و پرباری را برای او میگشاید استاد دکتر علی شریعتی که محمد جواد را به عنوان همرزم در عرصه ی علم و دانش و دوستی بر میگزیند و در کنار یکدیگر مدتی را به راه متعالی کسب و انتقال علم و دانش و راه شریعت میگذراند تا اینکه محمد جواد در دانشکده ی الهیات در رشته ی ادبیات با مدرک لیسانس در سال 1354 فارغ التحصیل گردیده وبه خدمت سربازی میرود .و در رسته ی دینی با درجه افسری مشغول به خدمت میشود.و بعد از خدمت سربازی دوباره به عرصه ی علم و دانش برگشته و به استخدام اموزش و پرورش در امده و مشغول تدریس میشود.
و بعد از خدمت سربازی دوباره به عرصه ی علم و دانش برگشته و به استخدام اموزش و پرورش در امده و مشغول تدریس میشود.و از دوران قبل از سربازی با حضور در جلسات استاد تقی شریعتی و دکتر علی شریعتی و مطالعات دینی از سنین نوجوانی و کار در روزنامه و قلم نگاری در صفحات از سال 1352شروع به سخنرانی و سخنوری در جلسات مذهبی میکند و کم کم به عنوان سخنوری قابل در سطح شهر مشهد شناخته میشود و هر شب در مجالس مختلف مذهبی و فرهنگی سخنرانی میکند.
خطبه شماره/73/
شما به خوبی می دانید که من برای زمامداری از هر کس دیگر سزاوارترم:به خدا قسم من خلافت را رها می کنم بخاطر اینکه امور مسلمین سالم بماند.مادامی که در زمان خلافت دیگری به جز من به هیچکس دیگر ظلم و ستمی صورت نگیرد.در حالیکه به اجر و پاداش این اقدام از سوی خدا امیدوارم.و در حالیکه به آنچه برای شما چشمگیر و گرانبهاست تمایلی ندارم.
قسمتی از خطبه شماره 37
هیچکس نتوانسته است از من در حضور یا در غیابم ایرادی بیابد.
ستمدیده ی ناتوان نزد من عزیز است تا هنگامی که حق او را بگیرم و قلدر در چشمم حقیرست تا حق را از او بگیرم.
ترجمه ی نامه ی شماره ی 26
فرمان امام علی به یکی از کارگزاران خود:که او را به جمع آوری زکات فرستاده بود
کارگزارم را فرمان می دهم که:
در نهانی های ماموریتش"و پنهانی های شغلش"همواره خدا را در نظر داشته باشد.
آنجا که جز خدا حاضر و جز او ناظر و سرپرستی نیست.
و همچنین او را فرمان می دهم"به اینکه:
کاری نکند که ظاهرا"در اطاعت خدا:و باطنا"در خلاف آن باشد.
فردی که ظاهر و باطنش:و حرف وعملش:دوگانگی نداشته باشد.
مسئولیت(امانت) را خوب به جای آورده:و خدا را خالصانه پرستش کرده است.
و فرمانش می دهم که:
با مردم از سر بی تفاوتی و اکراه روبرو نشود وبه آنها دروغ نگوید.و بعلت تسلط و فرمانروایی که بر آنان دارد نسبت به آنها بی رغبتی نشان ندهد:چرا که آنان برادران دینی:و در راه احقاق حق:یاوران و کمک کنندگانند.
و اما برای تو در این زکات:حقی مسلم و مشخص است.
تنگدستان و مستضعفین بی چیز نیز:در این مال:سهیمند.
پس همانگونه که ما به پرداخت حق تو وفاداریم:تو نیز به پرداخت حقوق آنان وفا کن.
و اگر بدینگونه رفتار نکنی:در روز رستاخیز:در مقابل اکثریت خلق قرار خواهی گرفت.
و بدا به حال کسی که در پیشگاه خدا:دشمنانش بی چیزان و بیچارگان و مستضعفین و رانده شدگان و قرضداران محتاج باشند.
و کسی که مسئولیت (امانت)را بی ارزش و دست کم گیرد:و در علفزار خیانت:به چرا سرگرم شود:و نفسش را و دینش را:از پاک نکند:نسبت به خودش:بزرگترین پستی وزبونی را در دنیا روا داشته:و در آخرت نیز:از آن هم پست تر و زبون تر خواهی بود.