حسام الدین شفیعیان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حس هنری

حس هنری

 

و من پرت شدم ..قل خوردم اونقدر که دیگه نتونستم یکی یکی تیکه تیکه های بدنمو که به تیزی های خشک سنگها و صخره ها می خوردنو

از من جدامیشودنو فراموش کنم تا اینکه دیگه تموم شد و من مردم.

خیلی زود و سریع همه چیز پشت سر هم اتفاق افتاد.تصادف..باز شدن در..پرت شدن.. و مرگ.

وقتی مرگ به سراغم اومد..درست دو ساعت مونده بود به خاکسپاری پدرم..باید طبق وصیت خودش تو روستای آبو اجدادیش دفنش میکردیم.

منم داشتم میرفتم تا اونا رو آماده کنم یعنی باقی مونده ی فامیلایی که اونجا مونده بودن و هیچی دیگه نشد.

دنبال بابام بودم گفتم حتما باید دیگه پیداش بشه آخه شنیده بودم وقتی که کسی می میره کسو کارش می یاند به دیدنش ولی خبری نبود.

خیلی منتظر موندم.

تا بالاخره ظهر شد و کارگردان بعد از کلی برداشتو ایرادگیری..سکانس بعدی برداشت اول رو کلید زدو بالاخره سر کله ی پدر هم

پیدا شد.

/داستانک-حس هنری-نویسنده-حسام الدین شفیعیان

1388



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( پنج شنبه 92/8/9 :: ساعت 2:2 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین یادداشت در وبلاگ http://1393.parsiblog.com/خوش آمدید
استخاره با قرآن
موسسه خیریه حمایت از دختران بی سرپرست و کم توان ذهنی فتح المبین
مؤسسه خیریه الزهراء سلام الله علیها
موسسه خیریه گلستان علی (ع) | بزرگترین مرکز نگهداری کودکان بی سرپ
مداحی حمید علیمی در وصف حضرت زینب علیهاسلام
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 13
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 126767
» درباره من

حسام الدین شفیعیان

» فهرست موضوعی یادداشت ها
حسام الدین شفیعیان[102] . شهدا[33] . گوناگون[31] . وبلاگهای من[30] . محمد جواد شفیعیان[23] . دانلود[18] . عکسهای شخصی[11] . کلیپ تصویری[11] . مصاحبه با شیطان[8] . مداحی[6] . بی‌سیم[5] . موسسات خیریه[3] . هشت سال دفاع مقدس[3] . سخنرانی[3] . سنگر وبلاگ[3] .
» آرشیو مطالب
آبان 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
آسمون آبی چهاربرج

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب